تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
هییت ((جنت
الحیدر)) شهر
جورقان
و آدرس
janatolheydar.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
با توجه به آیات سوره قدر میتوان به فضیلتهای شب قدر پی برد: ۱. قرآن در آن نازل شده است. ۲. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است. ۳. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل میشود. ۴. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان میگردد. ۵. فرشتگان و روح در آن شب نازل میگردند.
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان(عج) میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:
«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»
۲) قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند:
«از کتاب خدا استفاده میشود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»
۳) نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر دفعی و یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23 سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده است. ۴) برتر از هزار ماه: نزول همهی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر بندگان خدا نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر(ع) فرمودند:
«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم. در شب قدر که شبزندهداری میکنیم، خداوند نام ما را در گروه نیکبختان ثبت میکند و آتش جهنم را بر ما حرام میسازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیکتر شویم؟ دعاهای شبهای رمضان مجموعهای است روشنیبخش که با تکرار تلاوت آنها، آموزشهای آنها به صورت هدفهایی برای ما در میآیند. پس هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته باشیم و با تلاش و کوشش به سوی این هدفهای مطرحشده در دعاها گام برداریم.
خاخامهاى یهودى طى سالهاى متمادى شرحها و تفسیرهاى خود سرانه وگوناگونى بر تورات نوشتند که همه آنها را خاخام (یوخاس) در سال1500م جمعآورى نموده و به اضافه چند کتاب دیگر که در سالهاى230 و500م نوشته شده بود به نام (تلمود) یعنى تعلیم دیانت و آداب یهود را جمع آورى کرد...
فلسطین (فلسطین) اسم سرزمینى است در شرق اَدنى، که از طرف شمال به (لبنان) و از طرف شرق به (سوریه) و (اردن هاشمى) و از طرف غرب به دریاى مدیترانه و از جنوب به (مصر) متصل است. این سرزمین داراى آثار باستانى بسیارى است که از یهود، نصارى و مسلمانان آگاهى مىدهد و در طول تاریخ همیشه سرآن جنگ و جدال بوده است....
این را هم مىدانیم که بانیان و وارثان اصلى بیتالمقدّس پایتخت فلسطین عربها بودند، چنانچه در تمام تواریخ تصریح شده که حدود سه هزار سال پیش از میلاد (یابسى) فرعى از قبائل کنعانىهاى عرب هستند، شهر بیتالمقدّس را بنا کرده و آن را (یبوس) نام نهادند، کنعانىها آن را (اورسالم) یعنى شهر (سالم و آرامش) نامیدند و این اسم از (ملک صادق) پادشاه کنعانىها که خود بشر دوست بوده او را (ملک السلام) یعنى پادشاه آرامش مىگفتند، گرفته شده ولى ...
این کتاب که سر و صداى زیادى در جهان آن روز بپا کرد، به هرتسل فهماند که این پیشنهاد موافقان زیادى دارد و لذا فورا به ترکیه مسافرت کرده و از سلطان عبدالحمید درخواست کرد که در مقابل دریافت مبالغ زیادى، به یهود اجازه بدهد تا وارد فلسطین شوند. ولى چون سلطان عبدالحمید، این پیشنهاد را رد نمود، هرتسل به بریتانیا متوسل شد و بالاخره بریتانیا را راضى کرد که صحراى سینا را بدهد ...
اسرائیل چگونه به وجود آمد؟
در اوائل این قرن، (بریتانیا) بزرگترین دولت استعمارگر را تشکیل مىداد، براى جلوگیرى از نفوذ روزافزون (آلمان) که با سرعتى چون برق سراسر دنیا را فرا مىگرفت سعى کرد تا سدّى از انسانها در برابر آلمان بسازد، در این زمینه ارتباط هائى با هریک از کشورهاى جهان مانند: هلند، بلژیک، اسپانیا، پرتقال و ایتالیا به عمل آورد و در سال1907 کنفرانسى از بزرگترین سیاستمداران این کشورها تشکیل داد...
هنگامى که میلیونر مشهور آقاى (هنرى فورد) کتاب (یهود، یگانه مشکله جهان) را انتشار داد، آنقدر یهود با سلاح (ضدّ سامى) با او جنگ کردند که بالاخره مجبور شد نامهاى که خود یهود نوشته بودند بعنوان معذرت خواهى، او امضاء کند و از آنها پوزش بطلبد(12). (حاییم وایزمن) مىگوید: ما هر کجا برویم سلاح (ضدّ سامى) را با خود حمل خواهیم کرد(13). و یهود این سلاح را در آمریکا، انگلستان و فرانسه بکار برده و نتائج بسیار مفیدى را از آن بدست آورده است.
همیشه عقدههاى حقارت واکنشهاى زیانآورى داشته است، ولى تاریخ واکنشى بسان واکنشهاى عقده یهود ندیده است، واکنشى که دهها جنگ را بپا کرده است و صدها میلیون انسان را بکشتن داده است. یهودیها براى جبران آن همه زجرها، محفلها و حزبهاى گوناگونى تشکیل دادند، تا بوسیله آن بتوانند انتقام آن همه فشار و سختگیریهاى مردم را از ملّتهاى ضعیف و ناتوان بگیرند...
گوستاولوبون فرانسوى مىگوید: اگر ما بخواهیم صفات یهود را در چند کلمه خلاصه کنیم، باید بگوئیم: یهود مانند انسانهائى هستند که تازه از جنگل وارد شهر شدهاند و همیشه از صفات انسانى بىبهره بودند، چرا که همچون پستترین مردم روى زمین زندگى می کنند
کتاب ارزشمند دنیا بازیچه یهود نوشته مرحوم آیه الله العظمی شیرازی (قدس سره) نابغه قرن در تالیف که بیش از 1160 کتاب به رشته تحریر درآورده, از چهل سال قبل تاکنون چندین مرتبه به زیر طبع آراسته گردیده و در هر نوبت مورد استقبال چشم گیر جامعه اسلامی قرار گرفته است.
تاریخ ملت یهود تاریخى پرفراز و نشیب است که همواره با مکر و حیله و زر اندوزى و بهانه جوئى از پیامبران الهى همراه میباشد. امروزه نیز نام یهود با حرکت جهانى صهیونیست پیوند خورده ، حرکتى که باعث بوجود آمدن دولت غاصب و ستمگر اسرائیل شد و از ابتداى تشکیل، این دولت تا کنون دست به قتل و غارت بیگناهان زده و با قلدرى بر قسمتى از بهترین سرزمینهاى اسلامى حاکم گشته و رؤیاى حاکمیت بر جهان را از طریق زر و زور و تزویر در سر میپروراند....
شرکت های بزرگ میلیون ها دلار می پردازند تا خریداران با اجناس آنها رابطه ای صمیمی برقرار کنند . پنهان کردن طبیعت ذاتی حریص و بی عاطفه شرکت های بزرگ در لفافه روابط خانوادگی-دوستانه امری ضروری به شمار میرود . اما برخی شرکت ها نتنها در حرف ، بلکه در عمل از شما ، خانواده تان و هرآنچه که دوست دارید متنفرند و اهمیتی نمی دهند که شما از این مسئله مطلعید یا نه . . . آنها حتی شرارت خود را در لوگو های تبلیغاتی شان به تصویر می کشند . . .
حضرت علي اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسين (ع) در مدينه متولد شد. مادر بزرگوار ايشان ليلا دختر ابى مره مي باشد. وي زمانى چند در خانه امام حسين عليه السلام به سر برد و روزگارى در زير سايه حسين (ع) بزیست. ليلا براى امام حسين (ع) پسرى آورد، رشيد، دلير، زيبا، شبيه ترين كس به رسول خدا صلى الله عليه و آله رويش روى رسول ، خويش خوي رسول ، گفت و گويش گفت و گوى رسول خدا صلى الله عليه و آله؛ هر كسى كه آرزوى ديدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر ليلا مى نگريست تا آنجا که پدر بزرگوارش مي فرمايد هرگاه مشتاق ديدار پيامبر مى شديم به چهره او مى نگريستيم؛ به همين جهت روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد،امام حسين(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...
حضرت علي اکبر در كربلا حدود 25 سال داشت.برخي راويان سن ايشان را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولين شهيد عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اكبر (ع) و رزم آورى و بصيرت دينى و سياسى او، در سفر كربلا بويژه در روز عاشورا تجلى كرد. سخنان و فداكاريهايش دليل آن است. وقتى امام حسين (ع) از منزلگاه قصر بنى مقاتل گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارىانا لله و انا اليه راجعون گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد. حضرت على اكبر (ع) وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سوارى مىگويد اين كاروان به سوى مرگ مىرود. پرسيد:مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود:چرا. پس گفت:فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقين پس باكى از مرگ در راه حق نداريم
روز عاشورا نيز پس از شهادت ياران امام، اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند او بود. اگر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود. وقتى به ميدان مىرفت،امام حسين(ع) در سخنانى سوزناك به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد. على اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاى شجاعانهاى با انبوه سپاه دشمن نمود
پيكار سخت، او را تشنه تر ساخت؛ به خيمه آمد. بى آنكه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد. قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود.پيكر حضرت على اكبر (ع) با شمشيرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالين او رسيد كه جان باخته بود. امام حسين (ع) صورت بر چهره خونين حضرت على اكبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد
قتل الله قوما قتلوك...و تكرار مىكرد كه:على الدنيا بعدك العفا.و جوانان هاشمى را طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند. حضرت على اكبر ، نزديكترين شهيدى است كه با امام حسين(ع)دفن شده است.مدفن او پايين پاى ابا عبد الله الحسين(ع) قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام،شش گوشه دارد.
تعريف دقيق شبهه و مشخصات آن چيست؟ فرقهاي اساسي سؤال و شبهه چيست؟ وقتي كه در مورد مسايل ديني و اعتقادي و... مباحثي مطرح ميشود كداميك از آنها سؤال و كدام يك شبهه است؟
پاسخ :
شبهه چنانكه در فرهنگ لغات آمده عبارت است از: «ايراد، اشكال. ايجاد ترديد، به اشتباه انداختن و مسلم نبودن.» «سوءظن، بدگماني، مغالطه و سفسطه»
مشخصات شبهه: شبهه «شبيه حق است» كه قصد دارد طرف مقابل را به اشتباه اندازد. شبهه، هميشه همراه دليل مطرح ميشود. مثلاً در شبههاي كه «توسط ابليس دربارة خلقت آدم مطرح گشت وي در باب خلقت آدم گفت: آدم را از خاك بيافريدي و من را از نار، و نار را بر خاك مزيت است و در شأن من نيست كه به آدم سجده كنم.»
اكنون كه تعريف و مشخصات شبهه روشن گشت، فرقهاي سؤال و شبهه نيز روشن ميگردد؛ زيرا برخلاف شبهه «سؤال عبارت است از درخواست معرفت يا آنچه موجب معرفت گردد. پرسش به قصد شناخت يا براي تعريف و تبيين. اگر سؤال به قصد جدل هم مطرح گردد بايد دقيقاً مطابق موضوع خود باشد كه در شبهه چنين نيست.
البتّه ممكن است گاهي سؤال به معناي طلب و خواهش ادني از اعلي باشد كه معناي آن در اين صورت نزديك به معناي آرزو خواهد بود. جز اينكه آرزو در مورد مقدر اطلاق ميشود و سؤال در مورد طلب و خواهش.
سؤال را به معناي اعتراض و سائل را به معناي معترض نيز به كار بردهاند. بنابراين سائل (معترض) كسي است كه حكمي را كه مورد ادعاي كسي است نفي كند بدون اينكه دليلي بر نفي خود بياورد ـ و نيز سؤال يا اعتراض به تمام آنچه كسي ادعا كرده است اطلاق ميشود.
شرط سؤال اين است كه مطابق موضوع خود باشد و نيز بايد روشن و معقول باشد. زيرا در غير اين صورت تبديل به مغالطه ميشود...» كه شبهه خواهد بود.
فرق مهم ديگر سؤال و شبهه از مطالبي كه بيان شد به دست ميآيد كه سؤال عامتر از شبهه است و گاهي همراه دليل و گاهي هم بدون دليل مطرح ميشود. شبهه چنانكه گفته شد هميشه همراه دليل مطرح ميگردد.
در مورد مسايل ديني اگر مباحثي به قصد ايجاد شبهه مطرح شود كه گمراهي را در پي داشته باشد چنين مباحث، از قبيل شبهه خواهد بود. مثل اينكه مطرح كند كه در حديث خلفاي راشدين مدح شدهاند چرا آنان را قبول نداريد؟
و اگر مباحث اعتقادي و ديني به منظور بالا بردن سطح فكري و فرهنگي جامعه بحث و مطرح شود كه بتواند ابهامات و سؤالات ديني را روشن سازد. پرسشهاي مطرحشده به اين منظور، از قبيل سؤال خواهد بود.